بیشتر بدانیم

ماندگاری یا انقراض معماری و فرهنگ

حمام های سنتی ایرانی

هنگامی که از سلامتی حرف می‌زنیم در واقع منظور«حفظ تعادل» است و زمانی که بحث درمان مطرح می‌شود در واقع هدف «ایجاد تعادل» است و این دو امر همواره در طراحی حمام‌های سنتی ایرانی مورد توجه بوده است.

«حمام» یا«گرمابه» مکانی است برای شست‌وشوی سر و بدن و جایی برای غسل و از جمله کاربردهایی است که هنوز هم در واژه‌هایی است که هنوز هم در واژه‌نامه‌ی زندگی امروزی وجود دارد و قطع به یقین می‌توان گفت به دلیل کاربری خدماتی‌ای که دارد هیچگاه از واژه‌نامه‌ی معماری رخت برنمی‌بندد و حتی هر روز بیشتر و بیشتر در زندگی ما آدمیان رخنه می‌کند. آنقدر که استحمام از هفته‌ای یکبار به روزی یکبار رسیده است و از گوشه‌ای در بخشی از بازار و میدان قدیمی شهر وارد خانه و حتی اتاق خواب ما شده است. آنچه که تغییر کرده آداب استحمام است و فضای استحمام. در زمان قدیم استحمام یک پروسه‌ی کامل و طولانی بوده که خاصیت درمانی هم داشته است. جدای از عمل استحمام، در حمام‌های قدیم رنگ درمانی، رایحه درمانی، عصاره درمانی، حکایت درمانی، سکوت درمانی، بازتاب درمانی، ماساژدرمانی و … صورت می‌گرفته است. در واقع در گذشته حمام‌ها پایگاه‌هایی برای سلامتی و کلینیک‌هایی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماری‌ها بوده‌اند که امروزه تبدیل شده‌اند به دوش‌هایی سرپایی و صرفا برای زدودن آلودگی از بدن آدمی.

دو واژه‌ی «سلامتی» و «درمان» همواره در علم پزشکی اهمیت بسزایی دارند و زمانی که این دو واژه قدم در طب سنتی می‌گذارند، اصلی‌ترین تفکر طب سنتی به میان می‌آید که در ارتباط با اعتدال مزاج افراد است. هنگامی که از سلامتی حرف می‌زنیم در واقع منظور «حفظ تعادل» است و زمانی که بحث درمان مطرح می‌شود در واقع هدف «ایجاد تعادل» است و این دو امر همواره در طراحی حمام‌های سنتی ایرانی مورد توجه بوده است.

در طب سنتی علاوه بر اصول اصلی که برای سالم ماندن باید به آن‌ها توجه شود یکسری فرعیات مفید هم وجود دارند که سلامتی را تأمین می‌کنند. یکی از مهم‌ترین فرعیات، استحمام است.

از این‌رو ساختمان و معماری حمام‌‌های سنتی ایرانی منحصر به فرد بود و هر جزئی از آن در اثر یک اندیشه و دیدگاه طبی ساخته می‌شد.

بخش‌های مختلف حمام‌های ایرانی

بخش‌های مختلف حمام‌های سنتی ایرانی عبارتند از جلوخان، سردر ورودی، هشتی، راهروهای ارتباطی، سربینه، میان‌در، گرم-خانه، خزینه، صفه شاه‌نشین، اتاق نظافت، تون(گلخن)، گربه‌رو(چپیله)، دستک، برف‌انداز، جام‌خانه و چاه‌خانه، راهرو(دالان)، از بین این فضاها دو فضای اصلی در حمام‌های قدیمی به ترتیب «سربینه»(بینه) و «گرم‌خانه» است که به‌وسیله فضایی بینابینی (واسط) تحت عنوان «میان‌در» به یکدیگر متصل می‌شوند. مجموعه فضاهای حمام معمولاً در دو بخش بینه و گرم‌خانه و حول این دو کانون اصلی شکل می‌گیرد.

سربینه(بینه)

فضای اول حمام، بینه یا سربینه، فضایی وسیع و پرتزیین و در واقع رختکن و جای آماده شدن برای استحمام یا خروج از حمام بوده است. حمام در قدیم فقط محل استحمام نبوده، بلکه مکانی برای گذراندن اوقات فراغت، گفت‌وگو و تبادل نظر، رفع خستگی و حتی عبادت، گردآمدن دوستان و حل و فصل مسایل زندگی بوده که بیشتر این اعمال در فضای بینه اتفاق می‌افتاده است.

این فضا در واقع زیباترین فضای حمام بوده با غرفه‌های متعددی در اطراف، گنبدی بزرگ و حوضی در وسط، نوع پلان این فضا و عناصر معماری‌اش به همراه نورهای تلطیف شده‌ای که از نورگیرهای سقفی مرکزی وارد می‌شدند، یک مکان مناسب برای گردهمایی و تجمع شهری و محلی برای درآوردن لباس، گفت‌وگو، کارهای پیرایشی و انجام آداب فرهنگی مثل حنابندان و… را خلق می‌کردند که حتی در روزهای خاص در آن‌جا مراسمی چون شاهنامه‌خوانی و نقالی انجام می‌گرفت.

در اطراف فضای میانی بینه، سکوهایی برای استراحت مراجعین بوده که برای ورود به آن‌ها، باید از چند پله بالا می‌رفتند و پاها را قبل از ورود در حوض‌های روی سکوها می‌شستند(در طب سنتی شستن پاها به تعادل دمایی بدن فرد کمک می‌کند). کف بینه و غرفه‌های اطراف آن معمولا سنگی بود که این امر باعث ایجاد تعادل دمایی فضا و به دنبال آن تعادل دمایی بدن کاربر می‌شد.

با توجه به اعمال خاصی که در بینه‌ی حمام‌های قدیمی صورت می‌گرفت، این فضا را می‌توان نوعی کلینیک روان درمانی هم در نظر گرفت و حضور این فضا در حمام‌های قدیمی ایرانی تاکید بر این دارد که نه تنها پاکیزگی و سلامت بدن انسان اهمیت دارد که روح او نیز از قالب انسانی‌اش جدا نبوده و باید به سلامت آن هم توجه کرد. به طور مثال انجام فعالیت‌های مختلف اجتماعی و حتی تلاش برای حل مشکلات زندگی افراد و دادن مشاوره به آنها و در اختیار گذاشتن تجربه‌های زندگی با دیگران، همه و همه باعث می‌شده که به نوعی روان‌درمانی در این محیط صورت گیرد و حال خوب احساسی کاربران را به همراه داشته باشد. همین‌طور فردی که تحت عنوان دلاک در این فضا به مشت و مال بدن افراد می‌پرداخت، دقیقا همان کاری را انجام می‌داد که ماساژ درمان‌گر امروزی انجام می‌دهد.

گرم‌خانه

گرم‌خانه، گرم‌ترین بخش حمام، دومین فضای اصلی حمام‌های سنتی ایرانی بود که محل اصلی شست‌وشو، تطهیر بدن و جای مشت و مال بوده و خزینه از مشتقات آن به حساب می‌آمده است. گرم‌خانه اغلب فضایی ساده‌تر از بینه و تزئینات آهک‌بری داشته و استحمام‌کنندگان می‌توانستند روی سکوهای سنگی آن بیارامند و به استحمام و مشت و مال بپردازند.خزینه‌ها که معمولاً شامل سه خزینه آب گرم، ولرم و سرد بود، در قسمت آخر گرم‌خانه جهت آبکشی و شست‌وشوی نهایی قرار داشت و همین‌طور اینکه فضاهای خصوصی‌تری در مجاورت گرمخانه وجود داشت. در گذشته خزینه‌ها اصلی‌ترین محلهای زدودن بیماری از بدن از طریق شیوه غوطه‌وری در آب به حساب می‌آمد اما از آنجا که محل آلودگی و سرایت بیماری‌های ویروسی بود، حدود صد سال قبل ورود افراد به خزینه‌ها ممنوع شد و شیر آب به خزینه وصل شد تا مردم به‌طور مستقیم وارد خزینه نشوند.

روشنایی گرم‌خانه از نورگیرهای سقفی و گلجام‌ها (شیشه‌های رنگین در روزن سقف) تأمین می‌شد. نورگیرهایی با شیشه‌های عدسی مانند که نور کافی را وارد حمام می‌کردند و به گونه‌ای طراحی می‌شدند که داخل حمام دیده نشود.

در زیر فضاهای گرم‌خانه هوای گرم حاصل از دود آتشی که برای گرم کردن آب حمام استفاده می‌کردند از طریق لوله‌های سفالین (تنبوشه) یا فضاهایی به همراه تاق‌‌های کوچک به نام «گربه‌رو» به کف منتقل می‌شد و گرمایش کف گرم‌خانه به صورتی کاملا حرفه‌ای صورت می‌گرفت آنچه که امروزه آن را سیستم گرمایشی کف می‌نامند و از طریق رد کردن لوله‌هایی در کف ساختمان‌ها و گذراندن آب گرم موتورخانه از آنجا، آن را اجرا می‌کنند.

فضاهای پشتیبانی

بخشی از فضاهای حمام نیز نقش پشتیبانی داشت. یعنی فضاهای مربوط به تأمین آب و حرارت گرمابه، مانند تون یا آتشگاه و انبار هیزم.

ساختار گرمابه‌ها در ارتباط با سلامتی

مهم‌ترین فاکتوری که در مورد حمام‌های سنتی ایرانی باعث می‌شده که از آن‌ها تحت عنوان کلینیک‌های درمانی یاد شود، فاکتور ایجاد اعتدال در بدن افراد بوده است، یعنی اگر بدن فرد به خودی خود متعادل بوده فضای گرمابه‌ها به گونه‌ای بوده که اجازه نمی‌داده دمای بدن استحمام کننده از اعتدال خارج شود، از طرفی اگر فردی هم وارد حمام می‌شده که مزاج‌ها و دمای بدنش از اعتدال خارج شده بوده و به همین دلیل سلامتی او در معرض خطر بود، ضمن زدودن آلودگی‌ها و رخوت از بدن استحمام کننده با ایجاد اعتدال مزاجی و دمایی در بدن او بخشی از پروسه‌ی درمان صورت می‌‌گرفت.

حمام ایرانی در مجموع بدن را به بهترین وجه تمیز می‌کند. از این گذشته در بیرون کردن خستگی ناشی از زحمت زیاد و همچنین در مداوای دردهای مفصلی و روماتیسمی کمک موثری است، اما انکار هم نمی‌توان کرد که با استفاده مکرر از آن آدمی گرفتار سستی و رخوت می‌شود. در حمام سنتی ایرانی تمام بدن با یک کیسه زبر مودار مالش داده می‌شد که این خود باعث تمیز شدن منافذ پوست و نفس کشیدن آن‌ها می‌شود، کاری که در حمام‌های معمولی منازل ما انجام نمی‌پذیرد.

جدای از اینکه در گرمابه‌های عمومی از داروهای گیاهی از قبیل حنا و اسطوخودوس و… برای معتدل کردن طبع افراد یا رایح درمانی استفاده می‌کردند یا ماساژدرمانی و حتی گاهی شکسته‌بندی، رگ‌زدن، حجامت و… در گرمابه‌ها انجام می‌شده، نوع معماری این بناها هم با خود اعتدال دمایی و مزاجی به همراه داشته است:

گرمابه‌های عمومی از نگرش ساختاری، دارای در ورودی پیچ‌داری بودند که به رخت‌کن(بینه) می‌رسید. دلیل پیچ‌دار طراحی کردن ورودی، برای جلوگیری از خروج هوای گرم و نفوذ هوای سرد به داخل حمام بوده است.

بینه، بین ورودی حمام و گرم‌خانه قرار داشت با هوایی نیمه‌گرم تا استحمام‌کنندگان یکباره با هوایی گرم مواجه نشوند و همچنین در هنگام خروج از گرم‌خانه، سلامتشان به خطر نیفتد.

در بسیاری از گرمابه‌‌ها بینه به اتاقی راه می‌یافت که آن را «اتاق سرد»، «سرای نخست» یا «بیت اول» می‌نامیدند و دارای حوضچه و آب و هوای گرمی بود که از طریق لوله‌های سفالی کار گذاشته شده در دیوار سالن از گرم‌خانه می‌آمد. این اتاق به اتاق دیگری به نام «بیت‌الحراره» یا «حجره‌ی داغ» وصل می‌شد. این اتاق دارای حوضی پُر از آب گرم بود و دمای آن حداکثر میزانی بود که بدن انسان توان تحمل آن را می‌توانست داشته باشد.

میان در (فضای بین بینه و گرم‌خانه) مانند ورودی حمام با پیچ و خم بسیار طراحی می‌کردند که جلو تبادل مستقیم حرارت و رطوبت را بگیرد و هوای بیرون حمام به‌بینه و هوای بینه به گرم‌خانه و بالعکس منتقل نشود.

رعایت سلسله مراتب فضایی هم از بیرون به درون و هم در بین فضاهای درونی حمام باعث می‌شد که دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم و کنترل شود و از ورود ناگهانی هوای سرد جلوگیری به عمل آید.

معمولاً استحمام‌کنندگان پس از عبور از راهروها و ورود به گرم‌خانه به گرما، رطوبت و نور کمرنگی که از سقف می‌تابید و حالت مه‌گونه‌ای به فضا می‌بخشید، عادت می‌کردند، استحمام کنندگان در خاتمه به بینه برمی‌گشتند و با توجه به ذائقه‌ی مزاجی آن‌ها برای آن‌ها چای و انواع شربت آورده می‌شد.

کل حمام را هم برای دسترسی راحت‌تر به آب قنات‌ها و هم برای حفظ گرمای درونی آن، معمولاً پایین‌تر از سطح زمین و درون خاک می‌ساختند و همین امر باعث می‌شد تنها راه نورگیری در حمام‌ها از طریق سقف گنبدی آن‌ها باشد، سقف گرمابه‌ها دارای نورگیرهایی بود که به‌وسیله دریچه‌هایی شیشه‌ای بسته می‌شدند تا بدین ترتیب فقط نور آفتاب به داخل گرمابه بتابد و از ورود هوای سرد جلوگیری کند و گرمابه به‌صورت طبیعی روشن شود.

معمولاً در ساختِ گرمابه‌ها از آجر، آهک، سنگ از جمله سنگ مرمر، ملاتی به اسم ساروج، خاک‌رس و… استفاده می‌کردند، که فاکتورهایی از قبیل مقاومت در برابر آب، ظرفیت حرارتی بالا، راحت تمیزشدن از جمله عوامل اصلی در انتخاب این مصالح برای ساخت گرمابه‌ها بوده است.

جای تردید نیست که با پیشرفت تکنولوژی، زندگی راحت‌تر شده است. اما در مواردی همین ما انسان‌های امروزی با حذف برخی جزئیات، کیفیت زندگیمان را به خطر می‌اندازیم و از ساده‌ترین مواردی که حالمان را خوب می‌کند فاصله می‌گیریم. شاید در اندیشه‌مان نگنجد که حمامی با این طول و تفصیل در خانه‌هامان داشته باشیم، اما باور کنید حداقل ریختن چندقطره از عصاره گیاهان در ظرف کوچک آب در هنگام استحمام و بوییدن عطرشان یا هَرازگاهی دعوت کردن خودمان به یک ماساژ یا اسپا (محلی که در آن از آب معدنی یا آب دریا برای استحمام درمانی استفاده می‌شود و معمولا دارای خدماتی همچون ماساژ برای مراقبت از پوست و بدن است) قدری از آن جزئیات را به زندگی ما بر می گرداند.

منابع:

حمام در شهرهای ایرانی- اسلامی. فیروز مهجور. کتاب ماه هنر. خرداد و تیر 1382. شماره 57 و 58 مجموعه مقاله‌های همایش حمام در فرهنگ ایرانی. ناشر: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، گردشگری. 1384 معماری ایرانی. محمدکریم پیرنیا. 1386

حمام و کارکردهای اجتماعی آن در سده‌های میانه تاریخ ایران. امامعلی شعبانی- پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی. 1393. صفحات 89- 109

حمام و استحمام در فرهنگ ایرانیان عصر قاچار، ملای توانی، میثم غلامپور. مطالعات تاریخ فرهنگی. 1393. صفحات 121- 148.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *