«روغنهای تراریخته» بر سر سفره ۸۰میلیون ایرانی/ نامعلومبودن تأثیر تراریختهها بر سلامت انسان
در حالی که رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت میگوید مصرف «محصولات تراریخته» ممکن است در درازمدت باعث جهشهای ژنتیک، افزایش تومورهای سرطانی و حتی ناباروری شود، شاهد واردات گسترده این محصولات به کشور هستیم!
آزمون و خطا بر سر سلامت مردم است، آزمون و خطا، اینبار بر سر مضر یا بیضرر بودن محصولات کشاورزی تراریختهای که بسیاری کشورهای دنیا از اتحادیه اروپا گرفته تا برخی همسایگان، تولید و مصرفشان را ممنوع اعلام کردهاند.
حال اما برخی نهادهای مسئول همچنان در حال آزمون و خطا هستند و این بار مجوز واردات دانههای مبدلشده به روغنهای خوراکی در کشور را از بین تراریختههایی انتخاب کردهاند که برای اثبات بیضرر بودنشان، کشورهای پیشرفته دنیا نیز به سالها زمان نیاز دارند؛ محصولات تغییر ژنتیکیافتهای که ورودشان به سبد خانوار با سلامت 79 میلیون شهروند ایرانی در ارتباط است.
کافی است سری به بازار فروش مواد غذایی و فروشگاههای سطح شهر بزنید تا متوجه شوید روغنهای توزیعشده در بازار، اکثراً و بنا به قولی، همگی از مواد اولیه تراریخته تولید شدهاند! این خوشبینانهترین حالتی است که میتوان برای محصولات کشاورزی و مواد غذایی متصور بود و امیدوار بود که هیچ محصول تراریختهای غیر از روغنها در سبد غذایی ایرانیان جایگذاری نشده باشد.
این در حالی است که چندی پیش دکتر رسول دیناروند، رئیس سازمان غذا و دارو تأکید کرده بود: تا جایی که وزارت بهداشت اطلاع دارد هیچ محصول تراریختهای در ایران کشت نمیشود و ما برنج دستکاریشده نداریم، فقط واردات ما در دو مورد ذرت و مشتقات آن و سویا (کنجاله و روغن) است.
واردات محصولات تراریخته در حالی از سوی سازمان غذا و دارو تأیید میشود که بسیاری کشورهای جهان از جمله اتحادیه اروپا تولید محصولات دستکاریشده ژنتیک را کاملاً ممنوع کردهاند و اطمینانی از فاقد عوارض بودن مصرف این مواد غذایی توسط انسان ندارند؛ با این حال آنچه در برنامه ششم توسعه باعث تأمل است، تأکید برنامهریزان دولتی برای به زیر کشت بردن یک میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی برای تولید محصولات دستکاریشده ژنتیکی است؛ محصولاتی که سلامتشان زودتر از تمام دنیا توسط مسئولان وزارت بهداشت تأیید شدند و چندی پیش ملکزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت و حریرچی، قائممقام وزیر بهداشت صراحتاً سلامت محصولات دستکاری ژنتیکشده (تراریخته) را در کشور تأیید کردند.
یک مقام مسئول: تأثیر مصرف محصولات تراریخته بهروی سلامت جامعه انسانی نهایی نشده
نگرانیمان را از بابت به خطر افتادن سلامت مردم، پس از مصرف محصولات کشاورزی تراریخته با دکتر زهرا عبداللهی، رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت در میان میگذاریم.
او البته اشارهای به صحبتهای مسئولان سازمان غذا و دارو میکند و روغنهای تراریخته وارداتی را تحت کنترل و دارای کیفیت میداند؛ در ادامه هم با تأکید بر اینکه بیش از 90 درصد دانههای روغنی زیر کشت در دنیا از نوع تراریخته و اصلاح ژنتیک شده است، میگوید: وزارت بهداشت با کنترل بهروی روغنهای وارداتی تنها به روغنهایی اجازه واردات میدهد که بهمیزان مشخصی تغییر ژنتیکییافته باشند و سلامتشان برای کارشناسان غذا و دارو اثبات شده باشد
عبداللهی به نکته جالبی اشاره میکند و آن به نتیجه رسیدن مطالعات صورتگرفته بهروی حیوانات مصرفکننده محصولات تراریخته و ناتمام بودن مطالعات بهروی انسانهاست.
او میگوید هنوز تحقیقات جهانی در خصوص تأثیر مصرف محصولات تراریخته بهروی سلامت جامعه انسانی نهایی نشده است و کل دنیا در حال آزمون و خطایی است که بسیاری از کشورها از آن بهروی سلامت شهروندان شان حذر میکنند.
این مقام مسئول با اشاره به اینکه محصولات تراریخته با هدف مقاوم کردن محصولات در برابر آفتها و افزایش میزان تولید بهنسبت سطح زیر کشت تولید میشوند، میگوید: هنوز مطالعه دقیقی بر تأثیر این محصولات بر سلامت انسانها انجام نشده است و کارشناسان در مرحله آزمون و خطا قرار دارند.
دکتر عبداللهی با اشاره به تحقیقات کوتاه مدت صورتگرفته بهروی حیوانات میگوید: مطالعات باید در درازمدت صورت گیرد تا مشخص شود که؛ آیا محصولات تراریخته برای سلامت انسانها مشکل ایجاد خواهد کرد یا نه؟! به همین منظور مصرف این خوراکیها باید کنترلشده و محدود باشد چرا که ممکن است در درازمدت باعث بروز جهشهای ژنتیکی در انسان و پس از آن افزایش تومورهای سرطانی و حتی ناباروری در جامعه شود.
رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت با تأکید بر اینکه تنها محصولات تراریخته با میزان تغییرات ژنتیکی کمتر از یک درصد اجازه ورود به کشور را دارند، میگوید: وزارت بهداشت باید پس از اطمینان از این موضوع اجازه واردات را صادر کند؛ بااینحال بیضرر بودن همین مقدار تغییر ژنتیکی هم به اثبات نرسیده است.
سخنان این مقام مسئول در وزارت بهداشت در حالی است که در اغلب کشورهای قاره اروپا، واردات و مصرف محصولات دستکاریشده ژنتیک حتی با حد تراریختگی زیر یک درصد نیز تنها با برچسبگذاری و قوانین احتیاطآمیز مجاز است.
صحبتهای رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت در خصوص انجام آزمایشهای لازم بهروی محصولات وارداتی و از سوی دیگر تأکید مسئولان غذا و دارو بر سلامت این محصولات در حالی مطرح میشود که اصغر سلیمی عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی نیز با رد ادعای مسئولان میگوید: هنوز کشور ما تکنولوژی مناسب نظارت بر محصولات تراریخته را ندارد و حتی در برخی موارد نظارت کافی روی محصولات داخلی هم نمیشود؛ آینده هم مشخص نیست که نشان دهد چهضرری این محصولات خواهند داشت چون مطالعه بهروی آن بهصورت کامل انجام نشده است
سلیمی میافزاید: ممکن است جهشهای ژنتیکی ناشی از استفاده از محصولات تراریخته باعث ایجاد انواع سرطانها شود و خیلی از مشکلات و بیماریهای ژنتیکی را برای نسلهای آینده ما بهدنبال داشته باشد.
البته دکتر عبداللهی بهعنوان یک مقام مسئول در وزارت بهداشت، از افزایش 40درصدی تعرفه واردات روغن پالم به کشور و با هدف کاهش تقاضای مصرف این روغن خبر میدهد و میگوید: روغنهای سرخکردنی موجود در بازار از روغن سوپر پالم اولئین تهیه میشوند که میزان اسید چرب اشباع کمتری نسبت به روغن پالم دارند؛ در همین راستا تعرفه واردات نیز افزایش یافته تا برای استفاده در صنایع لبنی صرفه اقتصادی نداشته باشند!
رخنه بزرگ در «واردات تراریخته» که جان شهروندان ایرانی را به خطر انداخته است
با وجود این اعتراف که «در گمرکات هیچ آزمایشگاهی برای تشخیص تراریختگی محصولات وارداتی مستقر نیست!» حجم انبوهی از محصولات تراریخته وارد کشور میشوند؛ حال میتوان تصویر روشنتری از چرایی رشد فزاینده بیماریهای رنگارنگ در کشورمان داشته باشیم.
اخیراً با تغییری که در سکانداری سازمان محیط زیست بهعنوان یکی از اضلاع اصلی تصمیمگیر درباره محصولات تراریخته ایجاد شد، مسئله کشت و مصرف این محصولات مجدداً در صدر اخبار رسانههای کشورمان قرار گرفته است.
ظاهراً یکی از اهداف اصلی انتخاب فردی مانند عیسی کلانتری به ریاست سازمان محیط زیست، یکسره کردن کار کشت تراریخته در کشور و از میان برداشتن سدی بهنام محیط زیست بوده که تا پیش از آمدن کلانتری یکی از موانع اصلی در برابر حرکت تاجران و دستاندرکاران کشت تجاری تراریخته در ایران محسوب میشده است.
حالا تاجران تراریخته دیگر سد خاصی را مقابل خود برای کشت آزادانه تراریخته نمیبینند بهویژه آنکه بانیان پیدا و پنهان کشت تراریخته، موفق شدند “نیره خوشخلق سیما” بهعنوان یکی از مدافعان سرسخت تراریخته را که پیشتر بهعنوان مشاور فنآوری و بیوتکنولوژی کلانتری منصوب شده بود، بر کرسی ریاست دبیرخانه شورای ایمنی زیستی نیز بنشانند!
اگر متولیان امر و بهویژه سازمان محیط زیست اینگونه بیمهابا و بیتوجه به انبوه اسناد و مدارک مربوط به عوارض محصولات تراریخته و با پشتکردن به تجربیات کشورهای مختلف در نوع مواجهه محتاطانه مقابل این محصولات، کشور را درگیر کشت محصولات تراریخته کنند، کشورمان در کدام مسیر قرار خواهد گرفت و چه پیامدهایی زیستمحیطی و انسانی در انتظارمان خواهد بود، چهزمانی عوارض و پیامدهای غیرقابل جبران کشت و مصرف این محصولات مشخص خواهد شد و آیا در آن زمان، راهی برای بازگشت و جبران خسارتهای انسانی و زیستمحیطی این تصمیم خواهد بود؟!
با وجود تمام بیمنطقی و خیرهسریهای مسئولان مدافع تراریخته و فضای خفقان حاکم بر دستگاههای دولتی در لزوم دفاع بیچون و چرا از تراریخته، رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت همچنان از مخاطرات تراریخته و لزوم محتاطانه برخورد کردن با این محصولات میگوید؛ این مسئول در وزارت بهداشت اخیراً در مصاحبهای اعلام کرد: «مصرف محصولات تراریخته ممکن است در درازمدت باعث بروز جهشهای ژنتیکی در انسان و پس از آن افزایش تومورهای سرطانی و حتی ناباروری در جامعه شود».
از سوی دیگر، وی با وجود واردات گسترده محصولات تراریخته به کشور با صراحت میگوید: «هنوز کشور ما تکنولوژی مناسب نظارت بر محصولات تراریخته را ندارد و حتی در برخی موارد نظارت کافی روی محصولات داخلی هم نمیشود».
در عین حال، این مسئول در وزارت بهداشت مدعی شده: «وزارت بهداشت با کنترل بهروی روغنهای وارداتی تنها به روغنهایی اجازه واردات میدهد که بهمیزان مشخصی تغییر ژنتیکی یافته باشند و سلامتشان برای کارشناسان غذا و دارو اثبات شده باشد.»!
در حالی وزارت بهداشت مدعی کنترل میزان تراریختگی محصولات وارداتی به کشور است که پیشتر، محمدعلی ملبوبی بهعنوان معاون پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و یکی از چهرههای شاخص مدافع تراریخته بهصراحت اذعان داشته بود: «در گمرکات هیچ آزمایشگاهی برای تشخیص تراریختگی محصولات وارداتی مستقر نیست.»!
حال با این اوصاف میتوان تصویر روشنتری از واقعیتهای موجود در حوزه سلامت و تغذیه مردم کشورمان و چرایی رشد فزاینده بیماریهای رنگارنگ و درصد بالای ابتلا به انواع و اقسام سرطانها از جمله سرطان معده در کشورمان داشته باشیم؛ کشوری که حدود 15 سال مشغول واردات محصولات تراریخته و مصرف این محصولات بوده بیآنکهآزمایشگاهی برای تشخیص تراریختگی محصولات وارداتی در گمرکات کشور مستقر بوده باشد!!
و امروز، سکانداری یکی از اضلاع اصلی تصمیمگیری و تصمیمسازی برای کشت و تولید تجاری محصولات تراریخته بهدست فردی افتاده که هیچ گوش شنوایی برای شنیدن سخنان اساتید برجسته این حوزه در اعلام خطر نسبت به این اقدام را ندارد چرا که اطراف او را چهرههای “خوشخلقی” احاطه کردهاند که دستی تمام در تجارت پرسود کشت محصولات تراریخته دارند.
پرونده «مزرعه پدری» در تسنیم ــ ۹۱ / مقاله
بالاخره تراریخت بخوریم یا نه؟
غلامحسین حسینینیا، دانشآموخته ترویج و آموزش کشاورزی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، از زاویه نگاه یک هیئت علمی و فارغ از مسائل سیاسی، به موضوع گیاهان دستکاری ژنتیک (تراریخت) پرداخته است.
طرح مسئله تولید محصولات تراریخته در پیشنویس برنامه ششم و دغدغهها و بحثهای عدیدهای که در این باب در رسانهها له یا علیه آن شکل گرفت نویسنده را بر آن داشت تا فارغ از هیاهوهای رسانهای یا سیاسی موضوع را از منظر علمی و با بهرهگیری از نظرات اساتید بزرگ در این خصوص و نیز واقعیتهای آماری به بررسی موضوع پرداخته و به این سؤال در چارچوب تفکری خاکستری پاسخ دهد؛ اما بعد …
کل پرونده ویژه «مزرعه پدری» اینجا در دسترس است
اصل موضوع
امروزه مکاتب فکری متعددی با دیدگاههای بعضاً مغایر وجود دارد که هرکدام میکوشند بهترین پاسخ را برای پرسش مبنی بر چگونگی تغذیه هرچه بهتر مردم جهان ارائه دهند. برخی، تداوم روند صنعتیسازی را بهترین شیوه و الگوی ممکن برای مقابله با معضل جهانی کمبود غذا میدانند. طرفداران این تفکر عمدتاً بر افزایش میزان عملکرد محصولات یا افزایش میزان ذخایر غذایی از طریق روی آوردن به زراعت فشردهتر1 و استفاده از روشهای زیست فناوری2 (فناوری زیستی) تأکید دارند. گروهی دیگر معتقدند که کل نظام تولید موادغذایی، نیازمند بازنگری و چرخش فرایند کشاورزی بهسوی نظام توزیع موادغذایی و مدیریت ضایعات است تا قادر باشد با آن دسته از مسائل عدیده زیستمحیطی و اقتصادی که از الگوی تولید موادغذایی به شیوه صنعتی ناشی میشوند به مقابله برخیزد. هرکدام از این رویکردها علیرغم برخورداری از مزایای خاص خود، دارای معایب و اشکالات احتمالی است که در صورت اجرا شدن میتوانند تبعات منفی عدیدهای را برای تأمین موادغذایی و درنتیجه، برای کل جامعه بشری به ارمغان آورد.
اصلیترین مزیت رویکرد مبتنی بر صنعتیسازی آن است که این روش هم اکنون نیز در حال اجرا است و بخش اعظم اراضی کشاورزی هنوز با الگوی صنعتیسازی زیر کشت میرود که تاکنون توانسته کارساز بودن خود را در تولید کالری کافی برای تأمین تقاضای جهانی به اثبات رساند. این رویکرد، اما، از سویی دارای معایب و نارساییهای عدیدهای است که ویرانگریهای مهم بوم شناختی همچون تخریب سطح خاک و آلودگی آبها؛ افزایش اتکا به منابع تجدیدناپذیر مانند استفاده از کودهای شیمیایی با منشأ نفت3 به منظور ارتقای عملکردهای زراعی و به احتمال قوی، افزایش میزان اتکا به ارگانیسمهای اصلاح شده ژنتیکی4 (یا تراریخته مانند بذرهای مقاوم به خشکسالی5 و کمآبی) با هدف کمک به مدیریت کردن فشارهای وارده به منابع در معرض خطر از آن جمله است. مشکلآفرین بودن مورد آخر بیشتر از آن جهت است که محصولات دستکاری شده ژنتیکی هم اکنون نیز بر اثر دگرگُشنی6 (گردهافشانی تقاطعی) با گونههای وحشی و خود رو، اثرات مخرب خود را بر تنوع گیاهی و بومسازهها نشان دادهاند. ارگانیسمهای اصلاح شده ژنتیکی، با افزایش میزان وابستگی کشاورزان مستقلی که بصورت انفرادی کار میکنند موجب میشود که کل زنجیره تأمین و عرصه موادغذایی در اختیار تعدادی شرکت تولیدکننده بذرهای اصلاح شده ژنتیکی (تراریخته) قرار گیرد؛ چرا که این گونه بذرها دارای حق بهرهبرداری انحصاری بوده و بهناچار باید هر ساله خریداری شوند؛ در حالی که طبق روال طبیعی، بذرها باید برای بهره برداری آزادانه در آینده، حفظ و ذخیرهسازی گردند.
راهکار جایگزین رویکرد صنعتیسازی، مکتب فکری طرفدار پایداری است که اگرچه تفکری نوظهور و در حال شکلگیری است، اما نشان داده است که علاوه بر توانمندی در برآورده ساختن نیازهای غذایی جهان، میتواند بر آن دسته از مسائل زیستمحیطی و اجتماعی که الگوی تولید صنعتی موادغذایی قادر به برخورد شایسته و مناسب با آنها نبوده است، مدیریت بهتری اعمال کند. شیوههای کشاورزی پایدار، مستلزم افزایش تنوع گیاهی و جانوری بگونهای است که خروجیها یا بروندادهای یک بخش از یک مجتمع کشاورزی (مانند موادگیاهی در حال فساد، کودهای حیوانی و…) در قالب فرایندی مستمر و بیوقفه، به ورودی (درونداد) بخشی دیگر از همان مجتمع تبدیل شوند تا نیازی به کاربرد گسترده نهادههای شیمیایی تجدیدناپذیر برای ارتقای سطح عملکردها وجود نداشته باشد. یکی دیگر از ویژگیهای کشاورزی پایدار، احیا و بهبود خدمات و اموری مانند کیفیت آب و خاک است که بوم سازهها را تقویت و حفاظت میکنند و از طریق شیوههای بهتر زراعی طبیعیتری چون انتخاب نوع محصول، تناوب کشت و پوشش گیاهی براساس تناسب جغرافیایی، هم به انسانها سود میرسانند و هم به جانوران. فیالواقع در الگوی پایداری، پژوهشگران، مجریان و دست اندرکاران امر مدام در این اندیشهاند که چگونه میتوان ظرفیت تحمل جاری اراضی کشاورزی و کل بومسازه را بازسازی و احیاناً تقویت کرد. یکی از محورهای کلیدی در دیدگاه اکثر طرفداران رویکرد پایداری، لزوم افزایش حمایت از تولیدکنندگان خرد و متوسط موادغذایی است.
حامیان الگوی کشاورزی صنعتی مدعیاند که رویکرد کشاورزی پایدار، توانایی پاسخگویی به نیازهای روزافزون موادغذایی در جهان را ندارد و کارایی آن فقط در صورتی است که الگوهای خورد و خوراک و میزان مصرف موادغذایی به همین شکل و اندازه کنونی باشد. گروهی دیگر، اما، بر این باورند که کاهش اختیاری مصرف7 [مواد غذایی]، این امکان را به الگوی کشاورزی پایدار میدهد که به اندازه کافی، نیازهای مردم جهان به موادغذایی را برآورده سازد. بارزترین راه برای کاهش اختیاری مصرف، آن است که خود مردم، میزان مصرف محصولات غذایی کمبازدهی8 مانند موادغذایی لبنی و گوشتی فرآوری شده را کاهش دهند. فرآوردههای دامی مشخصاً در بخش انتهایی طیفی از یک زنجیره خوراکی طولانی قرار دارند که هرکدام از مراحل آن نیاز به دروندادهای متعددی دارد که باعث میشوند نسبت تبدیل9 درونداد فراوردههای دامی به انرژی، افزایش پیدا کند. در مقابل، آن دسته از محصولات غذایی مانند غلات و سبزیجات که دارای زنجیره خوراکی کوتاهی هستند، درونداد به مراتب کمتری برای تبدیل شدن به انرژی نیاز دارند که باعث پایدارتر بودن آنها میشود. کاهش اختیاری مصرف موادغذایی می تواند برای مقابله با اپیدمی چاقی در هر جامعهای که با این اپیدمی روبهرو است مؤثر باشد.
ارگانیسمهای اصلاح ژنتیک شده (تراریخته)
اصلاح ژنتیک به معنای آن است که از طریق دستکاری در DNA گیاهان و حیوانات، میتواند خصوصیات و صفاتی را به آنها اضافه کرد که بطور طبیعی و ذاتی در آنها وجود ندارد. این فناوری که در دهه های 1980 و 1990 به کمال رسید، دارای قابلیت تأثیرگذاری مثبت است. برای مثال، تولید گندم مقاوم به خشکسالی10 میتواند مانع بروز کمبودهای غذایی شود. با این حال، فناوری اصلاح ژنتیک ممکن است پیامدها و تأثیرات ناشناختهای بر سلامت انسان و محیطزیست داشته باشد که این امر، نگرانیهایی جدی را از بابت توازن قدرت در عرصه کشاورزی که روزبهروز هم فشردهتر و متمرکزتر میشود، بوجود آورده است. تولیدکنندگان ارگانیسمهای اصلاح ژنتیک شده11، با یک جنگ حقوقی و قانونی تمامعیار در ایالات متحده روبهرو بوده و هستند. در برخی کشورها کلاً کشت، تولید و فروش محصولاتی که دستکاری ژنتیکی شده باشند، ممنوع اعلام شده است.
شرکت آمریکایی«مونسانتو»12 در سال 1996، نخستین نمونه محصولات اصلاح ژنتیک شده را در قالب بذرهای «راند آب سرخود»13 سویا، پنبه، کلزا و ذرت عرضه کرد. توجیهی که برای استفاده از «راند آب سرخود» ارائه میشد آن بود که کشاورزان میتوانند از علفکش Round up14 در فصل رشد استفاده کنند تا بدون نگرانی از بابت صدمه دیدن محصولاتشان، علفهای هرز را از بین ببرند. بدین ترتیب، هم عملکرد محصول بالا میرفت و هم از آفتکش کمتری در مجموع استفاده میشد، این امر باعث میشد که هم هزینه کمتری مصرف کنند و هم رفتار معتدلتری با محیطزیست داشته باشند.
مساحت زیر کشت بذرهای اصلاح ژنتیک شده (2010-1996)
استفاده از محصولات اصلاح ژنتیک شده بسرعت رواج یافت و از زمان معرفی «راند آب سرخود»، هم شرکتهای بیشتری در این حوزه وارد بازار شدهاند و هم ارقام جدیدی از بذرهای اصلاح ژنتیک شده، ابداع گردیده که صفات مطلوبی همچون «مقاوم به حشره» بودن را به خود به همراه دارند. تا سال 1999، حدود 100 میلیون جریب زمین در سطح جهان، زیر کشت بذرهای اصلاح ژنتیک شده قرار گرفته بود. تا سال 2009، برای تولید 59 درصد محصول سویا در 9 کشور جهان از بذرهای اصلاح ژنتیک شده، استفاده شده بود. در سال 2008 در ایالات متحده و آرژانتین، به ترتیب 85 درصد و 98 درصد سویای تولیدی، اصلاح ژنتیک شده بود. شکل 1، میزان مساحت زیرکشت محصولات اصلاح ژنتیک شده در کشورهای ایالات متحده، آرژانتین و برزیل را در سال های مختلف نشان میدهد.
در سال 1998، با انتشار اخبار مبنی بر استفاده از «راند آپ سرخود»، بحث و جدل بر سر ایمن بودن محصولات اصلاح ژنتیک شده آغاز گردید. واکنش مردم به محصولات اصلاح ژنتیک در بریتانیا بسیار شدید بود. نگرانی و دغدغه مردم بیشتر بخاطر تأثیرات احتمالی این نوع محصولات بر سلامت انسان بود. شیوع بیماری جنون گاوی، پایههای اعتماد مردم را نسبت به امنیت فناوریهای نوین زراعی بشدت تضعیف کرد. افزایش عوامل حساسیتزا در موادغذایی و نیز افزایش مقاومت میکروبها در برابر آنتیبیوتیکها از دیگر مسائل مورد مناقشه در این مقوله بهشمار میآمد.
منازعه بر سر استفاده از فناوری اصلاح ژنتیک، با مطرح شدن بحث «ژن نابودگر»15 بالا گرفت. کشاورزان از دیرباز و بطور سنتی، همه ساله مقداری از محصول خود را بصورت بذر نگهداری میکردند تا آن را در سال زراعی بعدی، کشت کنند. اما ژن نابودگر یک عامل عقیمکننده است که مانع باروری و تولیدمثل گیاه اصلاح شده میگردد. از نظر کشاورزان، استفاده از گیاهی با این صفات و مشخصات، به معنای آن است که باید بذرهای مورد نیاز برای کشت سال بعد را از شرکتهای تهیهکننده بذر، خریداری کنند که این امر، فشار مالی مضاعفی را بر دوش کشاورزان خرده پا و متوسط وارد میآورد. فشار عمومی باعث شد «رابرت شاپیرو»16 مدیرعامل «مونسانتو» در سال 1999 قول دهد «فناوریهای بذور استریل شده را تجاریسازی نکند» و این در حالی بود که «مونساتو» امتیاز شرکت «دلتا اندپاین لند»17 را بهعنوان صاحب امتیاز ژن نابودگر در سال 2007 خریداری کرده بود.
گردهافشانی تقاطعی18 (دگرگشنیگیری) و محصورسازی19 از دیگر مسائلی هستند که نگرانیهای جدی را موجب شدهاند. اگرچه راهها و جادهها، مانع تداخل بین مزرعهها میشوند و احتمال گردهافشانی بین بذرهای طبیعی و اصلاحشده را کاهش میدهند، اما در عمل نمیتوانند مانع گردهافشانی تقاطعی شوند. در ایالات متحده، این پدیده عملاً موجب نقض «حق امتیاز انحصاری» شده و «مونساتو» علیه عدهای از کشاورزان و سویاکاران بهدلیل «کشت» سویای اختصاصی تحت امتیاز این شرکت اقامه دعوی کرده است؛ هرچند که آنها عمداً قصد چنین کاری را نداشتهاند، رفع و رجوع اینگونه شکایات، بار مالی مضاعف و تقریباً غیرقابل تحملی را بر دوش تولیدکنندگان کوچک و متوسط تحمیل میکند. در سال 2001، رییس دیوان عالی ایالات متحده، «کلارنس توماس»20 در دعوایی که منجر به تثبیت «حق امتیاز اختصاصی» بذر «مونساتو» گردید، به نفع این شرکت حکم صادر کرد. صدور این حکم، سروصدای زیادی برپا کرد؛ چون «توماس» در اواخر دهه 1970 بهعنوان وکیل دعاوی برای این شرکت، کار کرده بود.
مقولات گردهافشانی تقاطعی و محصورسازی، پارهای دغدغههای غیرسیاسی را نیز بهدنبال داشته است. درخصوص بحث محصورسازی، مطالعهای توسط «سینتیا سیجرز»21 از دانشگاه آرکانزاس نشان داد که گیاهان کلزای دستکاری شده، در طبیعت داکوتای شمالی ریشه داوانیدهاند؛ بطوری که 80 درصد کلزاهای نمونهگیری شده تا سه هزار مایل از شاهراهها، از نوع اصلاح ژنتیک بود. از آنجایی که این گیاهان، در برابر «راندآپ» مقاوم شدهاند، عملاً به علفهای هرزه تبدیل گردیدهاند که بهدشواری میتوان با آنها مبارزه کرد. گردهافشانی گیاهان دستکاری نشده یا گیاهان دارای ژن نابودگر میتواند تنوع گیاهی را به مخاطره اندازد.
در حال حاضر تقریباً نیمی از تمام محصولات دستکاری شده، در ایالات متحده کشت میشود، جایی که نصب برچسب GMO الزامآور نیست. آرژانتین، برزیل، هند و کانادا، دیگر تولیدکنندگان عمده این نوع محصولات در جهان بهشمار میآیند.
در اروپا نصب برچسب GMO الزامی است که این امر همانطور که قبلاً ذکر شد مشکلاتی را برای محصولات کشاورزی ایالات متحده بوجود آورده است. ذرتهایی که در سال 2005 از ایالات متحده به ژاپن صادر شده بود بهدلیل فقدان برچسب تجاری «از دستکاری ژنتیکی» مورد تأیید بازرسان مربوطه در ژاپن قرار نگرفت. وجود ذرت BT10 در محصولات ارسالی به ژاپن، نشان میدهد تولیدکنندگان آمریکایی بهدلیل تداخل زنجیرههای عرضه و ذخیره سازی محصولات طبیعی و دستکاری شده، قویاً دچار مشکل شدهاند.
نهایتاً، هنوز تا رسیدن به پارهای صفات، از جمله صفاتی که امید میرفت با دستکاری ژنتیکی محصولات، موجبات کاهش نیاز به آفتکشها و علفکشهای شیمیایی را فراهم آورند، راه درازی در پیش است. طبق برآوردها، بین سال های 1996 تا 2008، استفاده از محصولات تراریخته باعث شد میزان استعمال علفکش فقط در ایالات متحده، 388 میلیون پوند افزایش پیدا کند. علت اصلی این امر، مقاوم شدن برخی علفهای هرز به علفکش است که کار مبارزه با آنها را بسیار دشوار ساخته است. در حال حاضر، فناوری اصلاح ژنتیکی بر آن است تا علفکشهای جدید و کارآمدتری تولید کند که قادر باشند با علفهای هرز مقاوم شده در برابر علفکشها مبارزه کنند. با این حال، همین راه کار ممکن است فقط به تولید علفهایی منجر شود که در برابر تعداد بیشتری از علفکشها مقاومت نشان میدهند و چنین پدیدهای، یقیناً مشکل را در آینده پیچیدهتر خواهد کرد. به همین دلیل، سازمانهای متعددی، خواستار انجام تحقیقات دورهای از سوی دولتها به منظور ارزیابی فواید، هزینهها و ریسکهای مترتب بر محصولات اصلاح ژنتیک گردیدهاند.
موضوع استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیکی در آفریقا هم که حتی از بحران گرسنگی رنج میبرد سرو صدای زیادی به پا کرده است. در فوریه سال 2002، یعنی پس از اینکه مالاوی شاهد بدترین خشکسالی در 50 سال گذشته بود، دولت این کشور اعلام وضعیت اضطراری (حالت فوقالعاده) نمود. در آوریل همان سال، با صدور اعلامیههای مشابه توسط کشورهای لسوتو و زیمبابوه، این پدیده، به حادترین بحران غذایی در یک دهه اخیر آفریقای جنوبی تبدیل گردید. عوامل عدیدهای دستبهدست هم داده بودن تا این بحران را پیچیدهتر و دشوارتر کنند. تسری دامنه مشکلات اقتصادی به مشکلات قدیمی مالی و پولی، میزان اشتغال و قدرت خرید مردم را کاهش داد و افزایش تورم، روند کاهش ارزش پولهای ملی را تشدید نمود. مسائل و مشکلات سیاسی نیز در این بین، مزید بر علت شده بود. عدم مدیریت صحیح بر منابع تحت نظارت دولت، ذخایر غذایی را به نابودی کشاند، و عدم توافق بر سر ارزیابیهای اولیه موجب کندشدن روند واکنش از سوی سازمانهای غیردولتی گردید. گرفتاریها و معضلات جمعیتی نیز دست از خودنمایی برنمیداشت. شیوع و افزایش ابتلا به بیماری ایدز در میان جمعیتهایی که از همان اول هم پراکنده بودند، علاوه بر کاهش شمار نیروی کار، اوضاع سوءتغذیه حاد و مزمن را در میان مردم، بدتر کرده بود. مشکلات زیست محیطی هم مثل بر هم خوردن الگوهای جوی و در نتیجه برهم خوردن نظام مدیریت کشت، شالوده کشاورزی آفریقای جنوبی را در هم پیچیده بود.
بحرانی که سالها بود خودنمایی میکرد، با فرارسیدن خشکسالی، تکمیل گردید. برنامه جهانی غذا، طرحی را برای واکنش سریع و سازماندهی عملیات امدادرسانی، تنظیم نمود. با آغاز بهکار روند توزیع و تحویل مواد غذایی، برنامه جهانی غذا دریافت که اکثر موادغذایی بویژه در سالهای اهدایی ایالات متحده، از نوع «اصلاح ژنتیک شده یا تراریخته» است. بسیاری از کشورهای تأثیرپذیر، بعضاً بهدلیل نگرانی از بابت سلامتی مردم و عمدتاً بهدلیل وابستگی اقتصادهای معیشتی خود به غلات وحبوبات دستکاری نشده ژنتیکی از پذیرش این موادغذایی امتناع ورزیدند. از آن جایی که گردهافشانی در محصول ذرت، توسط باد انجام میشود، ذرتهای اصلاح ژنتیک شده میتوانست در صورت استفاده شدن بهعنوان بذر، ذرتهای محلی را به طرزی اجتنابناپذیر آلوده کند. این امر بهنوبه خود هم موجب کاهش تنوعزیستی بومی در کشور استفاده کننده میشد و هم پایههای صادرات غلات آن کشور به بازارهای جهانی را در آینده تضعیف میکرد. علاوه بر این، از آن جایی که بذرهای اصلاح شده، ثبت انحصاری میشود و مجوز خرید آن، همهساله باید تمدید گردد، در صورت مخلوط شدن بذرهای اصلاح شده با بذرهای طبیعی دستکاری نشده و ثبت نشده، کشاورزان فقرزده و بی پناه، توانایی خود را در تأمین هزینههای تولید محصول از دست میدادند. در نتیجه، دانههای اصلاح ژنتیک شده نمیتوانست سودمند باشد و دغدغههای موجود از بابت گرسنگی شدید و رفع آن در کوتاه مدت، نمی توانست ایراد خسارت درازمدت بر اقتصاد محلی و داخلی را که منبع درآمد مردم و دولت بود، توجیه کند.
برنامه جهانی غذا، این تصمیم را پذیرفت، اما پذیرش این تصمیم، وضعیتی دشوار بهوجود آورد و آن، انباشته شدن بندرگاه و انبارها از حجم عظیم موادغذایی منتظر ترخیص بود. یکی دیگر از مشکلات، هزینه سنگین جایگزین کردن غلات دستکاری شده بود و این در حالی بود که اولین محموله کمکهای غذایی جدید حداقل با یک ماه تأخیر به منطقه میرسید. باید راه کار جدیدی اتخاذ میشد. سرانجام سازمان تصمیم گرفت غلات دستکاری شده را آسیاب و تبدیل به آرد کند؛ اما آسیاب کردن آن همه بار در شرایط پیشبینی نشده و بدون تدارک تمهیدات لازم نیز در عمل با مشکل روبهرو گردید.
از آن جایی که محصولات آسیاب شده، اصلاح شده بودند، لازم بود شیوههای جدیدی برای کیسه کردن و توزیع آنها طراحی و اجرا شود. برای مثال، در موزامبیک که استفاده از غلات اصلاح شده، فقط در صورت تبدیل شدن به آرد، مجاز اعلام شده بود، محمولهها فقط در صورتی اجازه تردد داشتند که با استفاده از بستهبندیهای محکم و مهر وموم شده امکان ریختن محتوای آنها در بین راه، وجود نداشته باشد. این پیش شرط، روشهای حملونقل تحت چنین شرایطی را محدود و هزینههای لجستیکی را بشدت افزایش داد.
با این حال این مشکل اولیه فواید و مزایای غیرمنتظرهای در پی داشت. آرد کردن دانهها به معنای آن بود که برنامه جهانی غذا میتوانست با افزودن انواع ویتامینها و موادمعدنی به آردها، ارزش غذایی آن ها را بالا ببرد و این امر برای تقویت بدن افرادی که بر اثر ابتلا به ایدز قوای جسمانی خود را از دست داده بودند، فرصتی بسیار مغتنم بهشمار میآمد. مضافاً این که راهاندازی و فعال شدن مجدد آسیابهایی که سالهای متمادی چرخهایشان از حرکت باز ایستاده بود، کلی اشتغال ایجاد کرد و با تکان دادن بازارهای محلی توانست اقتصاد منطقه را از حالت رکود بیرون آورد. افراد تحت پوشش خدمات برنامه جهانی غذا، از مزایای تغذیهای و اقتصادی، بهرهمند شدند و برنامه هم توانست بهظاهر ضمن حفظ وجهه و حسن شهرت خود بهعنوان یک تشکیلات بشردوستانه بیطرف، اقدامات خود را با موفقیت به پیش برد.
آیا راهی برای کنترل و ردیابی بذور تراریخته وجود دارد؟
پاسخ این سؤال در نگاه اول مثبت است اما کارایی این روشها بشدت زیر سؤال است. سامانههای رهگیری یا ردیابی، در واقع نوعی روشهای ثبت و ضبط سوابق هستند که امنیت غذایی را ارتقا میبخشند و در صورت بروز اشکال در زنجیره عرضه، نهادهای دست اندرکار کمک میکنند تا هر چه سریعتر، عوامل و منابع اصلی بروز مشکل را شناسایی کنند. از این سامانهها برای امور دیگری چون بازاریابی و جدا نگهداشتن موادغذایی دارای صفات متفاوت نیز استفاده میشود. با این حال، حجم ساختار تأمین و عرضه اقلام اساسی میتواند برای اقدامات صورت گرفته در راستای رهگیری، چالشانگیز باشد.
از آنجایی که غلات و حبوبات، دانه کوچکی دارند و معمولاً هم در مزارع بزرگ و وسیع، کشت و تولید میشوند، اکثر مواقع، دانهها در جریان طی کردن زنجیره عرضه و بویژه در سیلوها و انبارها با هم مخلوط میشوند و این امر، نهتنها تلاش برای جداسازی محصولات مشابه اما دارای صفات متفاوت (مثلاً جداسازی ذرت ارگانیک از غیرارگانیک) را پیچیده و دشوار میسازد، بلکه هزینه بکارگیری روشهای «حفظ یکدستی»22 را هم که بهمراتب، دقیق از روشهای «جداسازی»23 هستند و برای حفظ برخی صفات در طول مراحل مختلف زنجیره، نیاز به مستندسازی دارند، بسیار بالا میبرد. بدین ترتیب، هزینههای استفاده از روشهای جداسازی یا «حفظ یکدستی» میتواند مزایا و منافع حاصل از این روشها را تحتالشعاع خود قرار دهد.
این مسئله بهقدری در عرصه تجارت بین المللی اهمیت یافته که اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده است مقررات ویژهای برای استفاده اجباری از روشهای رهگیری و نصب برچسب در مورد انواع خوراک دام و موادغذایی اصلاح شده ژنتیکی24 تدوین و اجرا گردد. بهدلیل آن که در بخش اعظم زنجیره مواد غذایی اساسی ایالات متحده، از اقلام اصلاح شده ژنتیکی استفاده میشود، توانایی دستگاههای ذیربط در جداسازی محصولات دستکاری شده ژنتیکی، به یکی از دغدغههای روزافزون مردم و مسئولان تبدیل شده است.
قبل از بحث و نتیجهگیری باید بگویم در سال 2011 سفری مطالعاتی به ژاپن داشتم و از یک پژوهشکده بیوتکنولوژی در آنجا بازدید داشتم. در آن جا از یک استاد کهنهکار ژاپنی که سالها روی موضوع محصولات تراریخته کار کرده بود پرسیدم بهعنوان یک دانشمند ژاپنی صادقانه بگویید بالاخره محصولات تراریخته آری یا خیر؟ به شوخی گفتم داستان هم برایم تعریف نکن فقط بگو آری یا خیر؟
گفت صادقانه بگویم هنوز نکات تاریک بسیاری در مسیر محصولات تراریخته وجود دارد که استفاده از آنها در غذای انسان و دام را با ابهام جدی روبرو میکند لذا ما در ژاپن ترجیح میدهیم فعلاً به تحقیقات در این زمینه بسنده کنیم.
به نظرم همین موضوع برای نتیجهگیری کافی است بیایید ما هم در ایران فعلاً تا زمانی که قارد به ارزیابی دقیق این محصولات باشیم، به تحقیقات در این زمینه در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی بسنده کنیم. شاید روزی برسد که علم بشری قادر به شفاف کردن تمام این زوایای تاریک علم محصولات تراریخته شود. اما تا آن روز در برابر حفظ سلامت تکتک شهروندان, در برابر حفظ ذخایر عظیم و بیبدیل ژنتیکی بومی کشورمان ــ که سرمایه ذیقیمت و جبرانناپذیر و از مباحث اصلی پدافند غیرعامل بهشمار میرود ــ و در برابر توسعه پایدار کشورمان و حفظ استقلال ایران عزیز همگی مسئولیم و هرگز اجازه آزمون و خطا در این خصوص نداریم.
—————————————————————
پی نوشت
1- more intensive farming
2- biotechnologies
3- Petroleum-based fertilizers
4- Genetically-modified organisms (GMOS)
5- drought-resistant seeds
6- Cross-pollination
7- reducing discretionary consumption
8- inefficient food
9- conversion ratio
10- drought-resistant
11- genetically-modified organism
12- Monsanto
13- Roundup Ready
14- نام تجاری نوعی علفکش
15- Terminator gene
16- Robert Shapiro
17- Delta and Pine Land
18- Cross – Pollination
19 – Contaiment
20- Clarence Thomas
21- Cynthia L.Sagers
22- Identity Preservation (IP)
23- Separation
24- Genetically – Modified (GM)
نامه سرگشاده یک فعال محیط زیست به کلانتری
آقای کلانتری! بهاشتباه در این جایگاه قرار گرفتهاید
یک فعال محیط زیست در نامهای به عیسی کلانتری از او خواست تا از سمت خود کنارهگیری کند.
در حاشیه انتقاداتی که بهویژه پس از اظهارات هفته گذشته عیسی کلانتری، رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست، نسبت به انتصابش در این سمت شکل گرفته، یک فعال محیط زیست، نامهای سرگشاده خطاب به کلانتری نوشت. پدرام آستانی در پایان این نامه از کلانتری خواسته، همانگونه که شجاعت اعتراف به اشتباه گذشتهاش و همچنین عدمتوان پاسخگویی علمی خود اقرار کرده شجاعت آن را داشته باشد که از جایگاهی که متعلق به وی نیست کناره گرفته و یا با بهکارگیری مشاوران متخصص و مستقل، گامی برای نجات محیط زیست شکننده کشور از ویرانی بردارد.
متن نامه پدرام آستانی بهشرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر عیسی کلانتری
با سلام و احترام
در پی اظهارات و مواضع تعجبآور جنابعالی در زمینه مقولات مختلف محیط زیستی کشور و همچنین نشست خبری هفته گذشتهتان که آب پاکی را بر دست همه طبیعتدوستان ایران ریخت اکنون برای همه مسلم شده است که جنابعالی بهاشتباه در این جایگاه قرار گرفتهاید. البته برخی نیز معتقدند، هدف اصلی از انتصاب جنابعالی در این سمت از ابتدا آن بوده که مسیر را برای توسعه صنایع و سرمایهگذاریهایی که تخریب محیط زیست را بههمراه دارند هموار کنید که هریک از موارد ذیل را بهجرئت میتوان گواهی بر صحت این ادعا در نظر گرفت:
1. فرمودهاید: «هفتاد درصد مشکلات محیط زیستی کشور آب است و بیشترین فعالیت سازمان به این مورد اختصاص پیدا میکند. در شمال مشکل آب نداریم و سدسازی برای آنجا خوب هست و جلوی سیل را هم میگیرد. با قطع درختان میتوان در مناطق تخریبشده دیگر درخت کاشت. مشکل آب را نباید فدای چند یوز کرد».
اساساً سازمان حفاظت محیط زیست متولی مقوله آب در کشور نیست که اهم وقت خود را به مشکل آب اختصاص دهد. این سازمان فقط میتواند طرحهایی مرتبط به مدیریت آب را تحت نظارت و ارزیابی قرار دهد که البته از آنجا که پیشتر از تصمیم خود برای اختصاص مناطق حفاظتشده به صنایع، معادن و گردشگری خبر دادهاید، امیدی نیست که نظارت درستی در این طرحها ازجمله طرحهای مخرب انتقال آب داشته باشید. فراموش نکردهاید که یکی از مسئولان ورشکستگی آب در ایران شما هستید که با شعارهای انقلابی خودکفایی و تولید انبوه در کشاورزی، طرحهای آمریکایی از جمله توسعه مزارع نیشکر و ساخت انواع سدها را اجرا کردید. اکنون که به اشتباه خود پی بردهاید که آن طرحها دارای ارزیابی فراگیر نبوده، بر اساس کدام مطالعه میگویید سدسازی در شمال کشور مشکلی ندارد؟ احتمالاً از کاهش بارندگی بیش از هشتاد درصدی مردادماه امسال در مازندران و بهتبع آن خشک شدن تالاب لپو در نکا، دریاچه الندان و نیلوفر در ساری و عباسآباد در بهشهر، خالی شدن سد برنجستانک سوادکوه، نصف شدن حجم ذخیره آب سد رجایی ساری، خشک شدن چند شاخه فرعی رودخانه در نکا و چندین هکتار شالیزار، افزایش بیسابقه دما و برگسوختگی درختان جنگل در مازندران آگاه نیستید. اگر این موارد را جزو بحران آب تلقی نمیکنید پس بحران آب از نظر جنابعالی دقیقاً شامل چه مواردی است؟
بر اساس پژوهشی که در جنگل Cattinga انجام گرفت و در نشریه Biotropica منتشر شده، جنگلها به ایجاد میکرواقلیمها کمک میکنند، موجب بارش باران میشوند و حتی بر سطح اکسیژن و کربن جهانی تأثیر میگذارند. همچنین جنگلزدایی میتواند محیط زیست اطراف را تغییر دهد و موجب تحلیل رفتن آن شود، بنابراین جنگلزدایی تنها مقولهای بومی و محلی نیست بلکه تأثیرات آن بر مناطق دوردست هم تحمیل میشود. ازآنجایی که در استان گلستان و شرق مازندران جنگلتراشی و سدسازی همچون سد گلورد نکا، بیشتر از دیگر مناطق شمال صورت گرفته، تغییرات دمایی و آسیبهای محیط زیستی در این مناطق بیشتر بوده، بهشکلی که باوجود رطوبت هوا، ابر تشکیل و بارور نشده بلکه بهیکباره با تغییرات شدید جوی، باران سیلآسا و خسارتبار شکل میگیرد. در گلستان به نام مهار سیل اما به کام توسعه کشاورزی و آبزیپروری مصنوعی، پوششهای جنگلی انبوه و خلیج گرگان و تالاب گمیشان را از دست دادهایم. گرچه سیل نیز جزئی از ضروریات طبیعت است اما راه کم کردن آسیبهای آن در استانهای شمالی، حفظ و احیای جنگلهای بکر و متراکم برای داشتن بارانهای متناوب است که مستلزم حذف سدها، حفظ و احیای تالابها، حفظ آبراهههای طبیعی و استفاده از فنون آبخیزداری طبیعی خواهد بود.
جناب کلانتری اگر شما مطالعهای داشتید، میدانستید که ارزش اکولوژیک و اقتصادی جنگلهای هزاران ساله و نقش آنها در ساخت و بارور کردن ابر و تولید باران با جنگلهای تازهساز، غیرقابل قیاس است. ساخت سد در شمال ایران با نابودی جنگلها، تالابها، افزایش دما، کاهش باران، توسعه ناهمگون و ناپایدار کشاورزی و شهری مترادف است، بنابراین بهمنظور جلوگیری از تغییرات دمایی، حفظ جنگلهای انبوه و متراکم گذشته، احیای جنگلهای تخریبشده و جلوگیری از بهرهبرداری صنعتی در شمال کشور میبایست از اولویتها باشد.
جناب کلانتری! شما بهعنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مسئول رسیدگی به یوزپلنگ آسیایی، انحصاریترین گونه آسیایی درخطر انقراض هستید که حفاظت از آن منافاتی با رسیدگی به بحران آب ندارد. چرا رسیدگی به مشکلات حیات وحش را که حفاظت از بازماندگان یوزپلنگ، نمادی از آن است مانعی بر سر حل مشکلات آب تلقی میکنید؟ در صورت اطلاع از علوم محیط زیستی پایه، قطعاً واقف بودید که یوز در رأس هرم غذایی حیوانات، ضامن بقای سایر گونههاست. یوز در حفظ سلامت طعمههای خود مثل جبیر و آهو و خرگوش نقش دارد و این گیاهخواران نیز در افزایش رشد گیاهان نقش دارند و گیاهان نیز در جلوگیری از فرسایش خاک و جذب و هدایت آبهای سطحی به سفرههای آب زیرزمینی و همچنین در تعدیل هوا و بارورسازی ابرها و تشکیل باران و جلوگیری از تشکیل ریزگردها نقش دارند؛ بنابراین حفاظت از یوز هیچ منافاتی با حفظ اکوسیستم و حفظ آب ندارد بلکه در جهت حفظ منابع آب این کشور است.
2. فرمودهاید «طبق مطالعات پژوهشگران، محصولات تراریخته هیچ ضرری ندارند و خود حافظ محیط زیست هستند».
مسلماً مشاوران شما، هیچیک از نتایج مطالعات و ارزیابیهایی را که نشاندهنده آسیبهای این مواد بوده و توسط پژوهشگران در نشریات معتبر منتشر شده در اختیارتان قرار ندادهاند. آنها حتی وجود انبوهی از مطالعات را در این زمینه انکار میکنند و در کمال تعجب جنابعالی ظاهراً از مشورت متخصصان مستقل در این زمینه بهرهای نگرفتهاید تا بدانیم بر اساس نتیجه کدام تحقیقات حمایت از تراریختهها را همسو با حفاظت از محیط زیست اعلام میکنید! در صورتی که به ارزش تنوع زیستی آگاه باشیم، میدانیم که انتشار محصولات تراریخته، سبب از میان رفتن تنوع گیاهی شده و سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان متولی حفاظت از تنوع زیستی کشور قاعدتاً نمیبایست مروج محصولات تراریخته باشد. بهعلاوه تبلیغات برای محصولات تراریخته و ترویج آنها کاملاً از حیطه اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست خارج است، بنابراین در حالی که با بررسی نتایج مطالعات و ارزیابیهایی که اثرات سوء محصولات تراریخته را در بدن مصرفکنندگان به نمایش گذاشتهاند حمایت تمامقد جنابعالی از این محصولات آن هم بهمحض روی کار آمدن شبهات بسیاری را ایجاد کرده است.
3. فرمودهاید: «هیچگونه توان پاسخگویی علمی مسائل زیستمحیطی را ندارم».
این صداقت جنابعالی در مقایسه با سایر مسئولان بهویژه رؤسای پیشین سازمان حفاظت محیط زیست نادر است اما چهار سال فعالیت بهعنوان دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه میبایست زمینه را برای مطالعات جنابعالی فراهم کرده و به ایجاد نگرشی جامع و بهروز در حوزه محیط زیست منجر شده باشد که متأسفانه نشده، چرا که جنابعالی در همان چهار سال بهجای بهره جستن از مشورت اکولوژیستها و اقلیمشناسانی که آزادسازی آب سدها را توصیه کرده بودند، موجبات انتقال آب بینحوضهای از رودخانه زاب را فراهم کردید، تصمیمی نادرست که از آن تحت عنوان تثبیت دریاچه ارومیه یاد شد و رئیس جمهور در کمال تعجب آن را در کارنامه موفقیتهای محیط زیستی خود به ثبت رساند، حال آنکه امروز شاهدیم وضعیت دریاچه ارومیه در سال جاری بهمراتب وخیمتر از سال گذشته است.
در پایان از شما تقاضا میکنم همانطور که شجاعت اقرار به اشتباهات گذشته خود در برخی مسائل را داشتهاید، جسورانه از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست استعفا کنید چرا که محیط زیست ورشکسته و شکننده ایران در این برهه از زمان، تاب و تحمل اشتباهات و آزمون و خطاهای جدید را ندارد. بدانید که جامعه محیط زیستی کشور قطعاً قدردان این اقدام جنابعالی خواهند بود. و اما در صورتی که ریاست جمهوری حقیقتاً جایگزینی مناسب برای ریاست سازمان حفاظت محیط زیست نمییابند و جنابعالی در مسند کار باقی خواهید ماند خواهشمندم علاوه بر اختصاص ساعاتی از روز به مطالعه در حوزه محیط زیست از مشورت مشاورانی توانا و مستقل با تخصص مرتبط بهره گرفته، تصمیمگیریهای مهم را به شورای آنها بسپارید و از تواناییهای خود در مسیر افزایش بودجه و قدرت سازمان حفاظت محیط زیست استفاده فرمایید.
پرونده «مزرعه پدری» در تسنیم ــ ۹۲/ گزارش ویژه «ایران؛ ایری؛ راکفلر» ــ ۳۷
حجتی هم رو در روی کلانتری ایستاد/ محدودیت آب در کشاورزی «حرف مفت» است
سخنان حجتی در دهمین کنگره ملی علوم باغبانی ایران حاوی نکات مهمی بود که توسط رسانههای خاص سانسور شد؛ سخنان او را میتوان پاسخ به جریانهای شکلگرفته در سازمان محیط زیست دانست که با هدف محدودکردن کشاورزی ایران، «آب» را بهانه قرار دادهاند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، پس از انتصاب عیسی کلانتری به ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، و انتصابها و جهتگیریها و سخنان پرحاشیه او، مخالفتهای متخصصان و دلسوزان، ابتدا از درون سازمان حفاظت محیط زیست آغاز شد. هماکنون مجلس شورای اسلامی و بسیاری از نهادهای مرتبط با حوزه کشاورزی و محیط زیست نیز به جرگه مخالفان با سیاستهای این فرد پیوستند. حال با جریانات شکلگرفته طی هفتههای جاری به نظر میرسد جریانات مخالف او در دولت نیز حضور فعال دارند. البته این شرایط برای کسی که خود اذعان دارد که «حتی 5 درصد هم در محیط زیست صاحبنظر نیست» و «70 درصد وقت خود را صرف آب میکند» و همچنین افشای دروغ او در رسانهها مبنی بر «سالم بودن برنج تراریخته بر اساس مطالعات 4ساله و گزارش دانشگاه شهید صدوقی یزد» دور از ذهن نبود.
گذشته از این شرایط، اسناد متقنی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته است که جریان متصل به «شورایعالی امنیت ملی آمریکا» و بنیادهایی مانند «راکفلر» در فترت نهادهای قضایی و امنیتی و در غفلت دستگاه اجرایی، در این سازمان نفوذ کردهاند. طی روزهای آینده این اسناد در پرونده ویژه «مزرعه پدری» خبرگزاری تسنیم منتشر خواهد شد.
ذیلاً سخنان محمود حجتی در این کنفرانس منتشر میشود.کل پرونده ویژه «مزرعه پدری» اینجا در دسترس است
نخستین کنفرانس بین المللی و دهمین کنگره ملی علوم باغبانی ایران در روز سیزدهم شهریورماه سال جاری در سالن چمران دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد. در این همایش 40 محقق از کشورهایی همچون آمریکا، اسپانیا، ایتالیا، یونان، هلند، عراق، روسیه، پاکستان، تایلند، عمان، فرانسه، آلمان، برزیل و بلژیک و نزدیک به 600 محقق ایرانی شرکت کردند.
در این همایش محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی، ضمن تشکر از مسئولان دانشگاه تربیت مدرس و انجمن علوم باغبانی ایران و خوشامدگویی به مهمانان بینالمللی گفت: کشور ما در بحث باغبانی حرف بسیاری برای گفتن دارد. ما چه در گیاهان و نباتات گرمسیر و نیمهگرمسیر و چه گیاهان سردسیر دارای تنوع اقلیم و مزایای بسیاری هستیم.
حجتی ادامه داد: بر همین اساس در دولت یازدهم متوجه کاستیهای این بخش شدیم و بخش معاونت باغبانی را که در وزارتخانه منحل شده بود احیا کردیم. ما مؤسسه علوم باغبانی و تحقیقاتی را در وزارتخانه تشکیل دادیم که مسئول رسیدگی به امور باغبانی و احیای باغات کشاورزی در وزارت جهاد کشاورزی است.
وی افزود: نکته مهم و قابل ذکر این است که من بهعنوان کسی که در نقاط و رشتههای مختلف حضور و فعالیت داشته میگویم کشور ما در اغلب زمینهها، ظرفیتهای فوق العاده زیادی دارد، اقلیم ما برای کشاورزی فوق العاده است. هر طرحی را که بخواهیم در کشور پیاده کنیم ظرفیت اجرایی آن را داریم.
وزیر جهاد کشاورزی در رابطه با محدودیت آب خاطرنشان کرد: محدودیت آب نباید مانع ظرفیتهای ما در خصوص مسائل باغبانی شود. ما در کشور ظرفیتهای مغفول بسیاری داریم که راحت از کنار آنها میگذریم. هر جای این کشور را که نظاره کنیم مملو از ظرفیتهایی است که از آنها غافل بودهایم.
وی افزود: با تکیه بر ابزار و تکنولوژی باید بتوان از ظرفیتها استفاده کرد و در این نوع کنفرانسها باید دانش و تکنولوژی را با دنیا مبادله کنیم. اگر در جایی موفق نشدیم بهدلیل نپرداختن و عدمتوجه ما بوده است.
حجتی در خصوص تأثیرات مثبت بخش کشاورزی در اقتصاد تصریح کرد: هر جا که ما از ظرفیتها بهخوبی استفاده کردیم پالس مثبت گرفتیم و در تعدادی از محصولات در دنیا رتبه اول را داریم و در بخشی از محصولات باغی جزء 10 کشور اول جهان هستیم که تمام اینها بهخاطر وضعیت اقلیم و ظرفیتهای خدادادی کشور است.
وزیر جهاد کشاورزی تأکید کرد: آب عامل محدودکننده کشاورزی در کشور نیست. اگر از آب طبق دانش روز استفاده کنیم بیشترین تولید را خواهیم داشت. مسائل دیگری مانند شرایط ژنتیکی محصولات در پیونددهندهها، عدمتولید گیاهان مقاوم به تنشهای محیطی و بسیاری از آفات تأثیرگذار در تولید محصولات باغی در تولید و افزایش محصولات نقش مؤثری دارند.
وی افزود: ما باغات بروز و مدرن در سطح کشور داریم که در حال توسعه و گسترش است. من با اعتماد به نفس میگویم ما میتوانیم و این شعار را در بخش باغبانی ثابت کردیم. اگر هم آب را بهعنوان عامل محدودکننده درنظر بگیریم امروزه با وجود دانش و تکنولوژی توانایی کشاورزی و باغبانی در سواحل را داریم و با استفاده از آبهای شیرینشده از دریا میتوانیم در شهرهای ساحلی باغات میوه داشته باشیم.
حجتی عنوان کرد : در بحث گلخانهها ما قدمهای نخست را برداشتهایم اما هنوز از متوسط جهانی هم بسیار عقب هستیم. نیروی انسانی و سرمایه را داریم اما باید با تدبیر و مدیریت کار را پیش ببریم. ما بازارهای صادراتی مانند روسیه را داریم که هشت ماه از سال به محصولات ما نیاز دارند. در بحث گلخانهها ما با کمترین هزینه و انرژی میتوانیم بهترین بهرهوری و رشد اقتصادی را شاهد باشیم.
وی افزود: بهرغم همه محدودیتها و کممهریهایی که در دستگاههای اداری و اجرایی داریم باید بهخاطر کشور از ظرفیتهای خدادادی استفاده کنیم و به این اهداف جامه عمل بپوشانیم. ما مشکلاتی هم در اجرا داریم که امیدواریم بهمرور مرتفع شود و بیماریهای واگیرداری که در گوشه و کنار کشور باغات مرکبات مانند لیموترش را دچار خسارت کرده از سر راه برداریم.
حجتی در پایان گفت: ما در بازارهای جهانی روند آرام و رو به رشدی را داریم و امیدواریم بتوانیم در بخش بازارهای هدف، شناسایی و عرضه محصولات به این بازارها را عملیاتی کنیم، ما بازارهای هدف را شناسایی کردیم اما هنوز به آن مرحله که بتوانیم بهخوبی و با مرغوبیت کامل این محصولات را به بازار عرضه کنیم نرسیدهایم.
عضو هیئت رئیسه انجمن ارگانیک ایران:
چرا ملت ایران باید اولین مصرفکننده «برنج تراریخته» در جهان باشد
عضو هیئت رئیسه انجمن ارگانیک ایران گفت: اگر ایمنی و سلامت تغذیهای برنج تراریخته در سایر کشورها اثبات شده، چرا کشورهایی مانند چین، ژاپن، امریکا و استرالیا از کشت آن امتناع میکنند و چرا ملت ایران که برنج، قوت غالبش است باید اولین مصرفکننده آن باشد.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ محصولات تراریخته، اصطلاحا به محصولاتی گفته میشود که با دستکاری ژنتیکی، از وضعیت متعارف خارج شدهاند، برای مثال انتقال ژن یک گونه مقاوم به سرما به میوه گوجه فرنگی، تحت شرایطی سبب مقاومت گوجه دستکاری شده (تراریخته) نسبت به سرما خواهد شد یا انتقال یک ژن مقاوم نسبت به سم، یا انواع ژنهایی که خواص بیشمار دیگری را منتقل میکنند.
این فناوری حدود سه دهه قبل وارد عرصه جهانی شد اما هماکنون 37 کشور دنیا از جمله فرانسه، آلمان و روسیه، ترکیه و عربستان تولید محصولات تراریخته را ممنوع کرده و برای واردات آن هم محدودیتهایی قائل شدهاند که به اعتقاد مخالفان این محصولات، نشاندهنده ضرورت رعایت ملاحظات احتیاطی در تولید و مصرف این قبیل محصولات است؛ در مقابل، موافقان معتقدند که نباید از قطار پیشرفت جهانی عقب ماند و لازم است با فراهم کردن زیرساختها، کشور را از لحاظ غذایی تقویت کرد.
مقاوم بودن به آفات، بینیازی به علف کُشها و سموم شیمیایی، ارزان و مغذی بودن، از جمله توجیهات موافقان در حمایت از محصولات تراریخته است و بیماریزا بودن، گرانتر بودن محصول، مصرف چند برابری سموم و آفات، فقر غذایی و به طور کلی نرسیدن به یک اجماع علمی کلی در مورد سالم و یا ناسالم بودن این محصولات، برخی از دلایل عنوان شده از سوی مخالفان تراریختهها است.
در این میان، موضوع بدیهی این است که به گفته آزاد عمرانی؛ عضو هیئت رئیسه انجمن ارگانیک ایران، مقوله عملکرد محصولات تراریخته، بحثی پیچیده است.
محصولات تراریخته غذای دنیا را افزایش ندادهاند
آزاد عمرانی؛عضو هیئت رئیسه انجمن ارگانیک ایران در این باره گفت: موافقان محصولات تراریخته به افزایش عملکرد اعتقاد دارند؛ اما چنین شاخصی باید در چند مقوله برداشت در هکتار، حسابرسی زیست محیطی و پیشرفت های فناوری کشاورزی مورد بررسی قرار گیرد، یعنی اگر این سه ضلع مثلث را به عنوان شاخصه های عملکرد محصولات کشاورزی در اقلیم های مختلف در نظر بگیریم، می توانیم در مورد هر بذر یا محصول اعم از تراریخته یا غیرتراریخته اظهار نظر کنیم.
وی افزود: یکی از مواردی که درباره افزایش تولیدات محصولات تراریخته بیان می شود این است که از وقتی این محصولات وارد بازار شده اند تولید غذای دنیا افزایش یافته است، در حالی که این ادعا نمی تواند درست باشد چون تمام سطح زیر کشت محصولات تراریخته در جهان با در نظر گرفتن اراضی دیم و آبی، حدود پنج درصد اراضی دنیا است. بنابراین رشد فناوری، مدیریت آب، انرژی، کاربردی شدن فناوری های ماشین آلات کشاورزی، شتاب مکانیزاسیون و سایر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جمله عواملی است که باعث افزایش تولید جهانی محصولات کشاورزی شده است بنابراین نمی توان ادعا کرد که تراریختگی موجب افزایش محصول شده است و اصولا چنین قیاسی صحیح نیست.
وی ادامه داد: نکته مهم دیگر این است که در کنار محاسبه محصول برداشت شده از یک مزرعه و انتفاع اقتصادی حاصل از کشاورزی، لازم است مخاطرات و زیان هایی را هم که عملیات کشاورزی به محیط زیست وارد می کند، محاسبه کنیم.
عمرانی گفت: به عنوان مثال عملکرد محصولات ارگانیک از لحاظ تولید محصول در هکتار 10 درصد از محصولات رایج کمتر است، اما فوایدی که از لحاظ پایداری خاک، کیفیت آب، تنوع زیستی و سلامت حیوان و انسان دارد، باعث می شود ارزش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات عادی باشد و از نظر اقتصادی هم سودآوری بیشتری برای ذینفعان داشته باشد.
عضو هیات رییسه انجمن ارگانیک ایران تاکید کرد: بنابراین وقتی صحبت از اقتصاد کشاورزی و عملکرد می شود، باید تمام جوانب و متغیرهای مشهود و نامشهود را در نظر بگیریم، به عنوان مثال ممکن است یک کشاورز چوب جنگل را قطع کند و بفروشد که در واقع منفعت اقتصادی به دست آورده اما ضرر زیست محیطی آن جایی محاسبه نمی شود.
عمرانی گفت: در مورد محصولات تراریخته، افزایش عملکرد و افزایش درآمد کشاورزان ادعایی است که اثبات نشده است. حتی در بسیاری از موارد عکس این ادعا وجود دارد. برای مثال بر مبنای گزارشات منتشر شده در پروفایل کشورها در سایت سازمان غذا و خواربار جهانی (فائو) ، عملکرد تولید کلزای غیر تراریخته در کشوری مانند فرانسه بعضا تا 60 درصد بیشتر از عملکرد تولید کلزای تراریخته در امریکا گزارش شده است.
عضو هیات رییسه انجمن ارگانیک ایران افزود: اگر ادعای مدافعان تراریخته درست باشد باید عملکرد کلزا در امریکا نسبت به فرانسه بیشتر باشد؛ بنابراین این ادعا که انتقال یک ژن به یک گیاه بتواند عملکرد آن را افزایش دهد قابل اثبات نیست. عملکرد یک گیاه پدیده پلی ژنی است، یعنی چندین ژن بعضا هزاران ژن در بروز صفات مرتبط با عملکرد در میانکش با یکدیگر قرار می گیرند، لذا عملکرد یک گیاه تراریخته در درجه اول از گیاه والد غیر تراریخته آن ناشی می شود نه بسته ژنی منتقل شده، دستکاری ژنتیکی گیاهان عملا حربه جدیدی برای ثبت ذخایر ژنتیکی بومی کشورها در جهت ادعای مالکیت فکری و منافع کمپانی های چند ملیتی بذر است.
عمرانی گفت: نکته مهم دیگر این است که وقتی از محصولات تراریخته به ویژه محصولات مقاوم به علف کش استفاده می شود، اغلب میکروارگانیزم های مفید خاک از بین می رود، این ریزسازواره ها در تثبیت ازت، کربن و جذب گوگرد، فسفر و سایر عناصر غذایی که برای گیاه ضروری است نقش موثری دارند.
وی ادامه داد: با از بین رفتن این میکروارگانیزم های مفید، تامین برخی مواد غذایی خاک با مشکل مواجه می شود که برای جبران آن مجبور به استفاده از کودهای شیمیایی هستیم، یعنی از سوی دیگر باید هزینه مضاعفی را برای تامین کودهای شیمیایی پرداخت کنیم و در نهایت هزینه هایی که برای خرید سموم علف کش و کودها صرف می شود، بهای تمام شده تولید را بالا برده و بهره اقتصادی آن برای کشاورزان آن طور که ادعا می شود، نخواهد بود.
عمرانی گفت: البته ممکن است در اراضی تَک کِشت که در امریکا و کانادا وجود دارد، محصول بیشتری برداشت شود اما نتیجه مطالعه ای که آخرین بار در 2016 در آرژانتین منتشر شد، نشان می دهد که این ذرت تراریخته نسبت به ارقام ذرت هیبرید بومی عملکرد اقتصادی پایین تری دارد.
ایجاد اختلال توسط بسیاری از محصولات تراریخته در تولید یک سری اسیدهای آمینه و پروتیینها
وی درباره ادعای بالا بودن ارزش غذایی محصولات تراریخته گفت: وقتی در مورد محصولات تراریخته صحبت می کنیم، یک مفهوم کلی است و ابعاد مشخصی ندارد، بهتر است مصداقی بحث شود، تاکنون بیش از 20 هزار محصول تراریخته در مقالات گزارش شده است که شامل میوه جات و محصولات زراعی می شود که به صورت آزمایشی تولید شده اند.
عضو هیات رییسه انجمن ارگانیک ایران افزود: اما آنچه به تایید سازمان جهانی بهداشت رسیده و آزمایشهای ارزیابی مخاطرات سلامتی و زیست محیطی را گذرانده، فقط 400 گیاه تراریخته است که از این تعداد هم 98 درصد آن به چهار محصول ذرت، پنبه، کلزا و سویا محدود می شود بنابراین نکتهای که وجود دارد این است که وقتی صحبت از محصولات تراریخته می شود، 98 درصد آن فقط این چهار محصول است و تایید 400 محصول تجاری توسط مراجع بین المللی دلیلی بر اثبات تمام محصولات تراریخته نیست و نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد و افکار عمومی را منحرف کند.
وی ادامه داد: البته ممکن است برای مثال در مقاله ای این گونه نتیجه گیری شده باشد که ارزش غذایی یونجه تراریخته تولید شده نسبت به یونجه طبیعی بیشتر است، اما باید دید که آن یونجه تجاری شده یا خیر؛ تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان می دهد بسیاری از محصولات تراریخته بعضا اختلالاتی در تولید یک سری اسیدهای آمینه و پروتیین ها ایجاد می کنند، مثلا در تحقیقی که در مورد یک رقم ذرت تراریخته انجام شد، تولید اسید آمینه های گلوتامین و آسپاراژین در آن مختل شده است، این مانند این است که در جدول حروف الفبا دو حرف کم داشته باشیم که در این صورت امکان ساختن جمله وجود ندارد.
عضو هیات رییسه انجمن ارگانیک ایران گفت: به همین نسبت وقتی در ساختار اسیدهای آمینه یک موجود زنده اخلال ایجاد شود، پروتیین هایی که آن موجود زنده تولید می کند ناقص خواهد بود، یعنی تغییر ساختار یک موجود زنده مساوی است با تغییر عملکرد آن موجود زنده و هیچگاه نمی توان یک گیاه تراریخته را با گیاه غیر تراریخته یکسان فرض کرد.
وی اظهار کرد: این یک انحراف بزرگ علمی است که در بسیاری از تحقیقات ارزیابی خطر گیاه تراریخته، آن را معادل گیاه طبیعی در نظر می گیرند و آزمایشات و ارزیابی های مشابه گیاه طبیعی را ملاک قرار می دهند، اینکه صرف یک یا دو مقاله ادعا کنند که مثلا یک محصول خاص تراریخته ارزش غذایی بیشتری دارد نمی توان آن را به تمام محصولات تراریخته تعمیم داد، این شبهه ای است که در دفاع و تبلیغ این محصولات ایجاد می کنند، نکته ای که حائز اهمیت است بررسی مورد به مورد هر ادعا به تنهایی و صرفنظر از نتایج سایر تحقیقات است.
جمعآوری بسیاری از محصولات تراریخته راه یافته به بازار به دلیل عوارض آن
وی درباره اثر محصولات تراریخته در بروز و روند بیماری ها از جمله سرطان گفت: اثر تغذیه ای یک محصول در درازمدت بروز می کند، مثلا اثرات مصرف آب آلوده، الکل و فست فود در دراز مدت معنی دار خواهد بود، در واقع اثر تغذیه محصولات تراریخته را نمی شود در یک برهه کوتاه 90 روزه آزمایش روی موش آزمایشگاهی مورد استناد قرار داد؛
به گفته عمرانی، اما نکته ای که وجود دارد این است که بسیاری از محصولات تراریخته راه یافته به بازار به دلیل عوارض ناشی از مصرف آنها جمع آوری شده اند و دیگر در بازار نیستند، این نکته مهمی است؛ یعنی احتمال خطر در مورد این محصولات جدی است.
عمرانی افزود: به عنوان مثال در فاصله سال های 1998 تا 2002 ذرت BT176 در کشورهای اروپایی کشت می شد اما با استمرار کشت این محصول و استفاده از آن در خوراک دام، بسیاری از دامداران مشاهد کردند که میزان مرگ و میر در دام ها و زایش جنین های ناقص الخلقه افزایش یافته است، متعاقبا شکایت های زیادی از سوی دامداران و کشاورزان در محاکم قضایی اروپا مطرح و نهایتا ذرت Bt176 از بازار جمع شد.
وی ادامه داد: این در حالی است که تا قبل از آن همین ادعایی که در مورد محصولات تراریخته بود، وجود داشت و شرکت تولید کننده آن مدعی بود که این بذر کاملا سالم است، عملکرد بالایی دارد، سم نمی خواهد، دوستدار محیط زیست است، به نفع کشاورز و سالم تر است و غیره، اما گذشت زمان مشخص کرد اینطور نیست .
عمرانی ادامه داد: وقتی بذرهای تجاری در بازار با مشکلی مواجه می شوند، شرکت های تولید کننده سریع آنها را از بازار جمع می کنند و این نکته ای است که زیاد رخ داده است، در واقع وقتی تولیدکننده بذر محصولی را تولید و در بازار رهاسازی می کند، اتفاقاتی را نیز که در بازار در حین مصرف رخ می دهد، رصد می کند و به محض گزارش اتفاقی غیرمنتظره اقدام به جمع آوری می کند، این گونه اتفاقات زیاد افتاده، یعنی مانند ذرت BT176 محصولاتی بوده که ادعا می شد سالم است اما با مصرف آن مشخص شد که مشکل داشته و بعد از بازار جمع شده اند.
وی گفت: سازمان جهانی بهداشت نکته حقوقی و هوشمندانه ای را مطرح می کند و می گوید محصولات ترایخته موجود در بازار ارزیابی های ایمنی، سلامت و زیست محیطی را گذرانده اند و قابل مصرف هستند، این شامل محصولی است که ‘در بازار وجود دارد’ اما شامل محصولی که در بازار بوده اما اکنون جمع آوری شده نمی شود، آن موقع است که شرکت های تولیدکننده بذرهای تراریخته با حکم دادگاه ها مجبورند این خسارات وارده به کشاورزان و دامداران را جبران کنند و عملا تضمین و مسئولیتی متوجه سازمان جهانی بهداشت نیست .
عمرانی افزود: در یک سری کشورها مانند فرانسه، آلمان، سوئیس، هلند و بلژیک کشاورزان توانسته اند ضرر و زیان خود را از این شرکت ها احقاق کنند. اما کشاورزان در کشورهایی مانند هندوستان، چین، آرژانتین و برزیل غالبا بازنده بوده اند.
ممنوعیت تولید محصولات تراریخته در 37 کشور دنیا
به گفته عمرانی، نکته ای که وجود دارد این است که از چهار محصول تراریخته ای که 98 درصد محصولات تراریخته را تشکیل می دهد، یک محصول آن پنبه است که خوراکی نیست. در سه محصول دیگر هم کاربردها متفاوت است، یعنی میزان تراریخته ای که به صورت مستقیم وارد بدن انسان می شود بسیار ناچیز است، مثلا وقتی در تولید روغن نباتی از ذرت تراریخته استفاده می شود در واقع درصدی از آن روغن، منشاء تراریخته دارد.
وی افزود: برای مثال ذرت و سویا معمولا در بسیاری از کشورها به صورت مستقیم مصرف نمی شود و عموما به مصرف خوراک دام و قسمت اعظم آن به تولید سوخت های زیستی می رسد، مثلا 10 درصد خودروهای امریکا از سوخت های زیستی استفاده می کنند، این سوخت ها بایودیزل و بایواتانول است که بیشتر آنها از ذرت و کلزا استحصال می شود، بنابراین استفاده مستقیم از محصولات تراریخته در دنیا بسیار کنترل شده است و دولت ها در این زمینه مقررات خاصی را در راستای صیانت از سلامت مردم اعمال می کنند.
وی گفت: اما از طرف دیگر قوانین سازمان تجارت جهانی دست و پای برخی از دولت ها را می بندد و در صورت مخالفت مستقیم با تجارت محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) با مجازات ها و تحریم هایی مواجه خواهند شد، اما دولت ها و سازمان های مردم نهاد با اطلاع رسانی عمومی در مورد مخاطرات محصولات تراریخته، آگاهی های عمومی را افزایش می دهند به صورتی که نه با سازمان تجارت جهانی درگیر شوند و نه سلامت مصرف کنندگان را به خطر بیندازند.
عمرانی اظهار کرد: چون مخاطرات زیست محیطی تولید محصولات تراریخته بیشتر از مخاطرات واردات آن است از این رو بسیاری از کشورها در درجه اول تولید آنرا منع کردند، مثلا برخی کشورهای اروپایی که برای سوخت زیستی یا خوراک دام به ذرت یا سویای تراریخته نیاز دارند ترجیح می دهند داخل کشورشان کشت نکنند و در مزارعی در کشورهای دیگر مانند برزیل و تحت نظارت خودشان کشت شود که در این صورت تمام مخاطرات زیست محیطی به کشور مبداء بر می گردد.
وی گفت: 37 کشور دنیا تولید محصولات تراریخته را ممنوع کرده اند و برای واردات آن هم محدودیت هایی قرار داده اند. یعنی واردات و مصارف کاملا مشخص است. در واقع با مشوق هایی که برای واردات محصولات طبیعی و ارگانیک در نظر گرفته اند، عملا محدودیت هایی برای واردات محصولات تراریخته قائل شده اند.
دوری مزرعه تراریخته از مزارع معمولی
عمرانی گفت: وقتی گیاهی در طبیعت رشد می کند، دانه یا گرده گل آن توسط باد، حشرات، پرندگان و حتی عوامل انسانی به مزارع دیگر منتقل می شود. برای مثال اگر در مزرعه ای ذرت تراریخته برای مصرف دام کاشته شود و در مزرعه دیگری در فاصله 300 متری ذرت ارگانیک برای خوراک انسان تولید شود، انتقال گرده ها می تواند اختلاط ژنی ایجاد کند و ذرت جدیدی که شامل تلاقی ذرت تراریخته دامی و ذرت ارگانیک است وارد سفره غذایی مردم شود، این مخاطره از سوی سازمان جهانی بهداشت مورد تاکید قرار گرفته است.
وی افزود: توجه به این نکته مهم است که دولت ها برای به حداقل رساندن مخاطرات زیست محیطی محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) یک سری مقررات احتیاط آمیز را بر اساس پروتکل ایمنی زیستی کارتاهینا و قوانین کشوری تصویب کردند، مثلا در آلمان زمانی که محصولات تراریخته کشت می شد (اکنون ممنوع است)، محصول مزارع غیر تراریخته تا شعاع 300 متری، تراریخته محسوب می شدند و اجازه نداشتند به عنوان محصول رایج و طبیعی به فروش برسند.
عمرانی ادامه داد: در کشور ما، زمانی که برنج تراریخته کشت شد، هیچ کدام از این موارد رعایت نشد و شالیکاران همسایه مزارع تراریخته بی اطلاع بودند. یعنی این که اگر الان گفته می شود در کشور یک وجب برنج تراریخته نداریم، نمی شود چنین ادعایی را ثابت کرد.
وی تاکید کرد: باید یک تحقیق در استان های شمالی انجام شود و میزان تراریختگی مزارع بررسی شود چون وقتی در سال 1385 در یک گزارش رسمی ادعا می شود ‘صدها کشاورز برنج تراریخته را کشت کردند و الان هم در حال کشت هستند’، به آن معنی است که علاوه بر صدها کشاورز که برنج تراریخته را کشت کرده اند، هزاران مزرعه مجاور این اراضی مشتمل بر اردک ها، پرندگان و عواملی که باعث می شود بذر یا دانه برنج تراریخته را به مزارع دیگر منتقل کند وجود داشته است، بنابراین تا زمانی که یک ارزیابی کلی از میزان تراریختگی تمام شالیزارهای برنج ایران انجام نشود نمی شود این ادعا را مطرح کرد.
برنج تراریخته هیچ پشتوانه آزمایشگاهی و ارزیابی مخاطرات ایمنی و سلامت ندارد
وی گفت: آخرین گزارشی که خواندم گزارش دانشگاه علوم پزشکی یزد در مورد ‘ارزیابی ایمنی و سلامت تغذیه ای برنج تراریخته’ است که شهریور ماه 1395 منتشر شد؛ این گزارش فقط مرور مطالعات و تحقیقات بین المللی در مورد انواع برنج تراریخته است، بنابراین سند مورد ادعا عملا یک گزارش مروری یا به اصطلاح Review است و هیچ پشتوانه آزمایشگاهی و ارزیابی مخاطرات ایمنی و سلامت مرتبط با برنج تراریخته ایرانی را ندارد که بتوان به استناد آن مدعی شد برنج تراریخته ایرانی سالم و ایمن است.
وی افزود: اگر ایمنی و سلامت تغذیهای یک برنج تراریخته در چین مورد آزمایش قرار گرفته باشد، هیچ دلیلی بر اثبات بیخطر بودن تراریخته ایرانی نیست، از طرف دیگر این سئوال پیش میآید که اگر واقعا ایمنی و سلامت تغذیه ای برنج تراریخته در سایر کشورها اثبات شده است، چرا کشورهایی مانند هند، چین، ژاپن، امریکا و استرالیا از کشت آن امتناع میکنند؟ چرا ملت ایران که برنج، قوت غالبش است باید اولین مصرفکننده برنج تراریخته در جهان باشد.
خبرگزاری تسنیم